بارانکده

دل های بارانیها


مجتی کبیری

ای که سیاه روزت
 
عجب غمی تو داری
 
از ظلمت شبونه
 
گریونو بی قراری
 
روی سکوت شبها
 
یه جغد شوم نشسته
 
بال پریدنت رو
 
چنگ زده و شکسته
 
چنگ زده و شکسته

خونه اباد تو
 
ویرونه کرده برات
 
اسایشی نداری
 
نشسته غم تو چشات
 
سردی و تاری شب
 
هیچ وقت دووم نداره
 
سر میزنه سپیده
 
روشنی رو میاره
 
روشنی رو میاره

ای که سیاه روزت
 
عجب غمی تو داری
 
از ظلمت شبونه
 
گریونو بی قراری
 
روی سکوت شبها
 
یه جغد شوم نشسته
 
بال پریدنت رو
 
چنگ زده و شکسته
 
چنگ زده و شکسته

خونه اباد تو
 
ویرونه کرده برات
 
اسایشی نداری

 

 

نشسته غم تو چشات
 
سردی و تاری شب
 
هیچ وقت دووم نداره
 
سر میزنه سپیده

 

 

روشنی رو میاره

 

چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:مجتی کبیری(روزگار سیاه),

  توسط مردبارانی  |
 

قصه ی منو نگاهت

قصه ی منو نگاهت

قصه ی اتیش و آبه

لحظه ی به تو رسیدن

 

 

مثل تعبیر یه خوابه

توی ایینه روبرومی

نفست لمس تابستون

صدای گرمو لطیفت

مثل نغمه های بارون

میتونه جونم فدای

عاشقی های تو باشه

میتونی با من بمونی

تا دلم از غم رها شه

می خوام ای تموم رازم

ای تو معنای نیازم

بهترین ترانه هارو

واسه چشات بسازم

می خوام ای تموم رازم

ای تو معنای نیازم

بهترین ترانه هارو

 

 

واسه چشات بسازم

نمی خوام که قصه باشیم

رو زبون هر چی ادم

توی لحظه های بی تو

اشیونه رفته به بادم

قصه ی منو نگاهت

قصه ی اتیش و آبه

لحظه به تو رسیدن

مثل تعبیر یه خوابه

توی ایینه روبرومی

نفست لمس تابستون

صدای گرمو لطیفت

 

 

مثل نغمه های بارون

میتونه جونم فدای

عاشقی های تو باشه

میتونی با من بمونی

تا دلم از غم رها شه

می خوام ای تموم رازم

ای تو معنای نیازم

بهترین ترانه هارو

 

 

واسه چشات بسازم

 

 

می خوام ای تموم رازم

ای تو معنای نیازم

بهترین ترانه هارو

واسه چشات بسازم

نمی خوام که قصه باشیم

رو زبون هر چی ادم

توی لحظه های بی تو

اشیونه رفته به بادم

چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:مجتبی کبیری,

  توسط مردبارانی  |
 

حمیرا(این آهنگ عشقه منه)

ببین من هنوزم نفس می کشم

نفس در هوای قفس می کشم

گذشتم زخود تا نگویم به تو

چه رنجی در این یک نفس می کشم


هر آنچه که بودم

برای تو بودم

هر آنچه که هستم

به خدا برای تو هستم

تو سادگیم را

چه ساده گرفتی

به پای غرورت

چه ساده شکستم

نگفتی چه بودم

نگفتم که هستم



بترس از زمین که تو را بشکنم

به پای غرور تب آلوده ام

بترس از زمین که در آیی زمن

ببینی منی را که من بوده ام



اگر روزگاری دل از تو گسستم

اگر روزگاری قفس را شکستم

بدانی چه بودم ، بدانی چه هستم

با تمام این غرورم ، بیش از اینها من صبورم



ببین من هنوزم نفس می کشم

نفس در هوای قفس می کشم

گذشتم ز خود تا نگویم به تو

چه رنجی در این یک نفس می کشم

دو شنبه 26 دی 1390برچسب:متن شعرهای حمیرا,

  توسط مردبارانی  |
 

حمیرا

ا به جهان هستم    دل به غمت بستم    درد دلم بشنو

تا  به   وفاداری    پای  تو  بنشستم    درد دلم بشنو

         شاخه گل مشکن     دل  مبر از دستم

چونکه ازین گلشن   دیده فرو بستم   باغ  و چمن از تو

بعد ما  دوباره می آید   بهار      بعد ما  دوباره  میخندد  چمن

باز این شب ها گردد مهتابی      ای بخت من تا کی در خوابی

تا از دل,  نرفته جلوه های جوانی      گرمی زندگانی

تا ز عشق گذشته     مانده در دل نشانی    همزبانی کن با دل من

دریاب این دو روز دیگر از زندگانی     شور و حال جوانی

تا نرفته ز جانم     شادی نغمه خوانی     مهربانی کن با دل من

دو شنبه 26 دی 1390برچسب:متن یکی از شعرهای حمیرا,

  توسط مردبارانی  |
 

بارانکده

دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

سیاوش(کولاکی دوباره)

دوست دارم سیاوش برای شعرات

ﺑﺎروﻧﻮ دوﺳﺖ دارم ﻫﻨﻮز

ﭼﻮن ﺗـﻮ رو ﻳـﺎدم ﻣﻴـﺎره

ﺣﺲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﭘﻴﺶ ﻣﻨﻲ

وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎرون ﻣﻴﺒﺎره

ﺑﺎروﻧﻮ دوﺳﺖ دارم ﻫﻨﻮز

ﺑـﺪون ﭼـﺘـﺮ و ﺳـﺮﭘـﻨﺎه

وﻗـﺘـﻲ ﻛـﻪ ﺣـﺮﻓﺎي دﻟﻢ

ﺟـﺎ ﻣﻴـﮕﻴـﺮن ﺗﻮي ﻳﻪ آه

 

‫ﺷـﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺷـﻮﻧﻪ ﻣﻴـﺮﻓﺘﻴﻢ

ﻣﻦ و ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺟﺸﻦ ﺑﺎرون

ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻲ و ﺧﻴﺴﻪ

ﭼﺸﻤﺎي ﻣﻦ و ﺧـﻴﺎﺑﻮن

ﺷـﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺷـﻮﻧﻪ ﻣﻴـﺮﻓﺘﻴﻢ

ﻣﻦ و ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺟﺸﻦ ﺑﺎرون

ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻲ و ﺧﻴﺴﻪ

ﭼﺸﻤﺎي ﻣﻦ و ﺧـﻴﺎﺑﻮن

 

‫ﺑﺎروﻧﻮ دوﺳﺖ داﺷﺘﻲ ﻳﻪ روز

ﺗﻮ ﺧﻠﻮت ﭘﻴﺎده رو

ﭘﺮﺳﻪي ﭘﺎﻳـﻴﺰي ﻣﺎ

ﻣﺮدادِ داغ دﺳﺖ ﺗﻮ

ﺑﺎروﻧﻮ دوﺳﺖ داﺷﺘﻲ ﻳﻪ روز

ﻋﺰﻳﺰ ﻫﻢ ﭘﺮﺳﻪي ﻣﻦ

ﺑـﻴﺎ دوﺑـﺎره ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎم

ﺗﻮ ﻛﻮﭼﻪﻫﺎ ﻗﺪم ﺑﺰن

 

ﺷـﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺷـﻮﻧﻪ ﻣﻴـﺮﻓﺘﻴﻢ

ﻣﻦ و ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺟﺸﻦ ﺑﺎرون

ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻲ و ﺧﻴﺴﻪ

ﭼﺸﻤﺎي ﻣﻦ و ﺧـﻴﺎﺑﻮن

ﺷـﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺷـﻮﻧﻪ ﻣﻴـﺮﻓﺘﻴﻢ

ﻣﻦ و ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺟﺸﻦ ﺑﺎرون

ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻲ و ﺧﻴﺴﻪ

ﭼﺸﻤﺎي ﻣﻦ و ﺧـﻴﺎﺑﻮن

یک شنبه 25 دی 1390برچسب:متن شعرهای سیاوش قمیشی(بارونو دوست دارم هنوز),

  توسط مردبارانی  |
 

گوگوش(برای احمد خیاط)

 

دلم تنگه برای گریه کردن

کجاست مادر کجاست گهواره ی من

همون گهواره ای که خاطرم نیست همون امنیت حقیقی و راست

همون جايی که شاهزاده قصه همیشه دختر فقیر و می خواست

همون شهری که قد خود من بود

از این دنیا ولي خیلی بزرگتر نه ترس سایه بود نه وحشت باد

نه من گم می شدم نه یه کبوتر

دلم تنگه برای گریه کردن

کجاست مادر کجاست گهواره ی من

نگو بزرگ شدم نگو که تلخه نگو گریه دیگه به من نمی یاد

بیا منو ببر نوازشم کن دلم آغوش بی دغدغه ميخواد

تو این بستر پاییزی مدفون که هر چی نفس سبزه بریده

نميدونه کسی چه سخت موندن مثل برگ روی شاخه ی تکيده

دلم تنگه برای گریه کردن

کجاست مادر کجاست گهواره ی من

ببین شکوفه ی دل بستگی هام چه قدر آسون تو ذهن باد میمیره

کجاست آن دست نورانی و معجز ؟ بگو بیاد و دستمو بگیره

کجاست مریم ناجی مریم پاک

چرا به ياد این شکسته تن نیست

تو رگبار هراس و بی پناهی چرا دامن سبزش چتر من نیست

دلم تنگه برای گریه کردن

کجاست مادر کجاست گهواره ی من

یک شنبه 25 دی 1390برچسب:متن شعرهای گوگوش(گهواره),

  توسط مردبارانی  |
 

گوگوش

داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی

شهر خاموش دلم رو تو پرآوازه کردی

آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود

اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود

به عشق تو زنده بودم

منو کشتی

دوباره زنده کردی

دوستت داشتم

دوستم داشتی

منو کشتی

دوباره زنده کردی

تا تویی تنها بهانه واسه زنده بودنم

من به غیر از خوبی تو مگه حرفی میزنم؟

عشقت به من داد عمر دوباره

معجزه با تو فرقی نداره

تو خالق من بعد از خدایی

در خلوت من تنها صدایی

به عشق تو زنده بودم

منو کشتی

دوباره زنده کردی

دوستت داشتم

دوستم داشتی

منو کشتی

دوباره زنده کردی

رفته بود هر چی که داشتیم دیگه از خاطر من

کهنه شد اسم قشنگت میون دفتر من

من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو

اومدی آفتابی کردی تن سرد غروبو

عشقت به من داد عمر دوباره

معجزه با تو فرقی نداره

تو خالق من بعد از خدایی

در خلوت من تنها صدایی

به عشق تو زنده بودم

منو کشتی

دوباره زنده کردی

دوستت داشتم

دوستم داشتی

منو کشتی

دوباره زنده کردی

یک شنبه 25 دی 1390برچسب:متن شعرهای گوگوش(مخلوق),

  توسط مردبارانی  |
 

گوگوش

باور كن ، صدامو باور كن

صدایی كه تلخ و خسته ست

باور كن ، قلبمو باور كن

قلبي كه كوهه اما شكسته ست

شكسته ست

باور كن ، دستامو باور كن

كه ساقهء نوازشه

باور كن ، چشم منو باور كن

كه يك قصيده خواهشه

وسوسهء عاشق شدن

التهاب لحظه هامه

حسرت فرياد كردنه

اسم كسی با صدامه

اسم تو هر اسمی كه هست

مثل غزل چه عاشقانه ست

پر وسوسه مثل سفر

مثل غربت صادقانه ست

باور كن اسممو باور كن

من فصل بارون برگم

مطرود باغ و گل و شبنم

درختم درخت خشكی

تو دست تگرگم

باور كن هميشه باور كن

كه من به عشق صادقم

باور كن حرف منو باور كن

كه من هميشه عاشقم

یک شنبه 25 دی 1390برچسب:متن شعرهای گوگوش(باورکن),

  توسط مردبارانی  |
 

سیاوش (برای مونا) طاقت بیار رفیق

 

طاقت بیار رفیق...

طاقت بیار میشه شنید

خندیدن دل خواب رو

تو زنده می مونی رفیق

طاقت بیار این راه رو

طوفانو پشت سر بذار

اون سمت ما آبادیه

این زمزمه تو گوشمه

فردا پر از آزادیه

طاقت بیار رفیق

دنیا تو مشت ماس

طاقت بیار رفیق

خورشید پشت ماس

طاقت بیار رفیق

ما هر دو بی کسیم

طاقت بیار رفیق

داریم می رسیم

دنیا اگه تاریک شد

دستای فانوسو بگیر

با من بیا با من بیا

چیزی نمونده از مسیر

سرما و سوز برف رو

آهسته پشت سر بذار

امروز وقت خواب نیست

ما با همیم طاقت بیار

طاقت بیار رفیق

دنیا تو مشت ماس

طاقت بیار رفیق

خورشید پشت ماس

طاقت بیار رفیق

ما هردو بی کسیم

طاقت بیار رفیق

داریم می رسیم

طاقت بیار رفیق

طاقت بیار رفیق

رفیق رفیق...

طاقت بیار رفیق

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:متن شعرهای سیاوش قمیشی(طاقت بیار رفیق),

  توسط مردبارانی  |
 

سیاوش قمیشی باز هم ترکونده

فرشته، اومدی از دور، چطوره حال و احوالت؟

یکم تن خسته ی راهی، غباره رو پر و بالت!

فرشته ،اومدی از دور، ببین از شوق تابیدم !

می دونستم می آی حالا، تو رو من خواب می دیدم!

چه خوبه اومدی پیشم، تو هستی این یه تسکینه !

چقدر آرامشت خوبه ، چقدر حرفات شیرینه !

فرشته ، آسمون انګار، خلاصه س تو دو تا بالت!

تو می ګی آخرش یک شب ، میان از ماه دنبالت !

میان، می ری ، نمی مونی ، تو مال آسمونایی !

زمین جای قشنګی نیست ، برای تو که زیبایی !

تو می ری...آره می دونم ! نمی ګم که بمون پیشم!

ولی تا لحظه رفتن، یه عالم عاشقت می شم

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:متن شعرهای سیاوش قمیشی(فرشته),

  توسط مردبارانی  |
 

بیخیال سیاوش مارو کشتی

دو دریچه دو نگاه دو پنجره


دو رفیق دو همنشین دو حنجره

دو مسافر دو مسیر زندگی دو عزیز دو همدم همیشگی

با هم از غروب و سایه رد شدیم قصه ی عاشقی رو بلد شدیم

فکر می کردیم آخر قصه اینه جز خدا هیشکی ما رو نمی بینه

دو غریبه دو تا قلب در به در دو تا دلواپس این چشمای تر

دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین

عاقبت جدا شدن دستای ما گم شدیم تو غربت غریبه ها

آخر اون همه لبخند و سرود چشمای پر حسادته زمونه بود

دو غریبه دو تا قلب در به در دو تا دلواپس این چشمای تر

دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین

 

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:متن شعرهای سیاوش قمیشی(دریچه),

  توسط مردبارانی  |
 

سیاوش

 


چندتا عکس یادگاری

با یه بغضو چندتا نامه

چندتا آهنگ قدیمی

که همه دلخوشیامه

آینه ای که رو به رومه 

غرق تو بهت یه تصویر

بارونای پشت شیشه

من و تنهایی و تقدیر

دست من نیست نفسم

از عطر تو کلافه می شه

لحظه ای که حسی از تو

به دلم اضافه می شه

باور نمی شه اما

این تویی که داره می ره

خیره می مونم به چشمات

حتی گریه ام نمی گیره

چشای مونده به راهو

شب تنهایی و ماهو

یه دل بی سرپناهو

من  و خونه 

ساعت های غرق خوابو 

این منه بی تو خرابو

یادت هرگز نمی مونه 

نمی مونه نمی مونه

دست من نیست نفسم

از عطر تو کلافه می شه

لحظه ای که حسی از تو

به دلم اضافه می شه

باور نمی شه اما

این تویی که داره می ره

خیره می مونم به چشمات

حتی گریه ام نمی گیره

چشای مونده به راهو

شب تنهایی و ماهو

 

یه دل بی سرپناهو

من  و خونه 

ساعت های غرق خوابو 

این منه بی تو خرابو

یادت هرگز نمی مونه 

نمی مونه نمی مونه

آه ه

نمی مونه یادت  نمی مونه 

یادت هرگز نمی مونه 

نمی مونه نمی مونه

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

جیگر خودم سیاوش


تمام سال من بی تو پر از سوز زمستونه

صدای خنده رو هیچکس نمی شنوه از این خونه

تو رفتی و نگاه من یه دریا درد و غم داره

یکی انگار توی سینه ام گل یائس داره میکاره

بی تو قلب جهنم هم مثل خونه واسم سرده

با اون حالی که تو رفتی محال بازی برگرده

دارم یخ میزنم بی تو تا فرصت هست آخه برگرد

تو این سرمای تنهایی نمی شه حفظ ظاهر کرد

جای خالی تو داره همه دنیــا مو میگیره

بی تو آسون ترین کارا واسم سخت و نفس گیره

بی تو همصحبت شب هام همین چهار دونه دیواره

بی تو این سقف هم سقف نیست ازش دلتنگی میباره

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:متن شعرهای سیاوش قمیشی(بازی),

  توسط مردبارانی  |
 

یه عمره که می گردم

یه شب یه روز یه ماه یه سال

یه عمره که می گردم تنها

یه کبوتر بی پر و بال

می رم همه جا

یه روز دیدم گم شد جونم

دور افتادم از آشیونه ام

بی خونه موندم و سرگردونم

ویرون به خدا

سلطان قلبم کجایی ؟ کجایی؟

رفتی که بر من به شادی گشایی

دروازه های بهشت طلایی

اما صد افسوس

رفتی و برد از کفم زندگانی

عشق و امید مرا در جوانی

رفتی کجا ای که دردم ندانی

دردم ندانی

 

عارف:قربون میرم اون خدا رو خدار رو

لطفش به هم میرسونه دلا رو دلا رو

حل میکنه برامون مشکلا رو

شکرت خدایاااااااااا

گذشته دیگه گذشته گذشته

این فتنه ها بازی سرنوشته

شکرت خدایا که حالا بهشته

کاشونه ی ما

عهدیه و عارف با هم:گذشته ها گذشت

بیا

بیا که بگیم شکرت خدا

که به هم رسوند دل ما را

شکرت خدایا

اگه یه روز این آسمون با من و تو شد نامهربون

نموند امروز از من نشون شکرت خدایا

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:یه عمره که می گردم,

  توسط مردبارانی  |
 

بارانکده

پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

بدرغه

اوني که گفتم نرو گفت نميشه

ديروز ديگه رفت واسه ي هميشه

وقتي ميخواست بره منو صدا کرد

وايساد و تو چشماي من نگاه کرد

گفت ميدوني خودت واسم عزيزي

اين اشکارم بهتره که نريزي

بايد برم سفر واسم بهتره

ولي کسي که مونده عاشق تره

تقدير ما از اولم همين بود

يک تو آسمو يکي زمين بود

هر جا برم هميشه ايروني ام

غرق يه جور حس پريشوني ام

خدا نخواست هميشه پيشم باشي

ولي مهم اينه که مريم باشي

تو تقدير ما هرچي حيرونيه

مال خطوط روي پيشونيه

شايد اگه دائم بودي کنارم

يه روز ميديدم که دوست ندارم

مي خوام برم که تا ابد بمونم

سخته براي هر دومون مي دونم

گريه نکن گريه هاتو نگه دار

لازم ميشه گريه براي ديدار

نذار پر گريه بشه خاطره

هر کي که اشک نريزه عاشقتره

اون کسي که ميخواد بشه ستاره

هيچ چاره اي به جز سفر نداره

بذار برم يه مدتي بمونم

شايد که قدر اينجا رو بدونم

اصلا شايد اونجا دووم نيارم

يا نا تموم بمونه اونجا کارم

دعا نکن اونجا بهم نسازه

آدم که حرفش دوتا شد مي بازه

رفتن من شايد يه امتحانه

واسه شناسايي اين زمانه

خودم ميرم عکسام ولي تو قابه

ميشنوه حرف رو ولي بي جوابه

بارون که باريد برو زير بارون

به ياد ديداراي اون روزامون

تو چمدونم پر عطر ياسه

چشمام با چشماي تو در تماسه

فکر نکني دوري و اونجا نيستي

قلب من اينجاست تو تنها نيستي

رفتن من بازي سرنوشته

هموني که رو پيشونيم نوشته

يه کاري کن اين رفتن موقت

آدما رو نندازه توي زحمت

نذار که نقطه ضعفت رو بدونن

پشت سر من و تو چيز بخونن

منتظر شعرا و نامه هاتم

هرجا ميري بدون منم باهاتم

غصه نخور زندگي رنگارنگه

يه وقتايي دور شدنم قشنگه

ديگه سفارش نکنم عزيزم

نذار منم اينجوري اشک بريزم

شايد يه روز به همديگه رسيديم

همديگه رو شايد يه جايي ديديم

شايد يه روز ديدي که توي جاده

يه آشنا منتظرت وايساده

شايدم اين ديدار آخرينه

اگر که باشي زندگي همينه

مراقب گلدون اطلسي باش

يه وقتايي منتظر کسي باش

کسي که چشماش يه کمي روشنه

شايد يه قدري هم شبيه منه

کسي که چون ميخواد بشه ستاره

هيچ چاره اي به جز سفر نداره

داغ دلت هروقت که ميشه تازه

بهش بگو با روزگار بسازه

ديگه بايد برم که خيلي ديره

فقط نذار خاطرمون بميره

اون رفت و از دور دساشو تکون داد

خوبياشو يه بار ديگه نشون داد

همه ميگن فقط يه روزه رفته

انگار ولي گذشته صدتا هفته

با اينکه قلبش بي ريا و پاکه

چون رفته دنيا پر گرد و خاکه

اي کاش نميرفت و سفر نميکرد

يا لااقل من رو خبر نميکرد

اما نه خوب شد که من رو خبر کرد

اشکام و ديد و بعد از اون سفر کرد

از وقتي رفت دسام به آسمونه

شايد پشيمون بشه و نمونه

خودش مي گفت چون که بشه ستاره

هيچ چاره اي به جز سفر نداره

انقد ميشينم که بشه ستاره

بياد به کشور خودش دوباره

فهميدم امروز سفر يه درده

من چه کنم اگه که برنگرده

پشت سرش آب ميريزم يه دريا

شايد پشيمون شه نمونه اونجا

الهي که بدون هيچ فرودي

بشه ستاره و بياد به زودي

الهي که تموم چش به راها

بياد سفرکردشون از تو راها

الهي که هيچ جا سفر نباشه

هيچ چشمي منتظر به در نباشه

شنبه 17 دی 1390برچسب:بدرغه(مریم حیدرزاده),

  توسط مردبارانی  |
 

دختر سی دی فروش

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت

که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید

فقط بخاطر صحبت کردن با اون…

بعد از یک ماه پسرک مرد…

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

 دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…

دخترک گریه کرد و گریه کرد …

میدونی چرا گریه میکرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

شنبه 17 دی 1390برچسب: دختر سی دی فروش,

  توسط مردبارانی  |
 

اونطور منو نگاه نکن

اونطور منو نگاه نکن

  دست روي دست من بذار

  برو يه وقت مريض مي شي

 بغضت رو هي نگه ندار

  فدات بشم فدات بشم فدات بشم

  بذار برو

  محاله باورش که من ديگه نمي بينم تورو

  صدات مي لرزه عشق من

  اسمم رو هي صدا نزن

  طنابو دور گردنم بنداز

  ديگه نگام نکن

  بميرم واسه بغض تو

  فکر منو نکن برو

  دلو اسير من نکن

 اگه دوسم داري برو

  ترو خدا گريه نکن

  تصميم آخرو بگير

  چارپايه رو بکش برو

 با دست عاشقت بزار طنابو دور گردنم

  مي خوام فقط ادا کنم حقي که مونده گردنم

  من بشکنم برنجم فداي تار موهات

  مهم تويي نرنجي

  برس به آرزوهات

  مواظب خودت باش

  با قلب من چه کردي؟؟؟

  دلواپسم نباش

 

شنبه 17 دی 1390برچسب:اونطور منو نگاه نکن ,

  توسط مردبارانی  |
 

دلمو بردي باز از نو ديگه چي مي خواي


دلمو بردي باز از نو ديگه چي مي خواي

دار و ندارم مال تو ديگه چي مي خواي

برو بذار بسوزم من با بي کسي هام

برو بذار بمونم من با دلواپسي هام

هيچي نپرس فقط برو ولي فرا موشم نکن

شمعمو آ تيشم بکن برو و خاموشم نکن

اگه يه روز ورق زدي دفتر خواطراتتو

يادت بياد قلب منم ميشين چشم به راه تو

ميشين چشم به راه تو

آ ره برو ولي بدون ا ينجا يکي ميمرد برات

باور نکردي عشقشو ا گه قسم ميخورد برات

ميري برو ولي فقط ا ينو يادت باشه عزيز

ا شک زلالتو جلو چشم غريبه ها نريز

هيچي نپرس فقط برو ولي فرا موشم نکن

شمعمو آ تيشم بکن برو و خاموشم نکن

 

دلمو بردي باز از نو ديگه چي مي خواي

 

دار و ندارم مال تو ديگه چي مي خواي

برو بذار بسوزم من با بي کسي هام

شنبه 17 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

شايد اين آخرين باره

منو حالا نوازش كن

كه اين فرصت نره از دست



شايد اين آخرين باره

كه اين احساسه زيبا هست 


منو حالا نوازش كن

همين حالا كه تب كردم

اگه لمسم كنی شايد

به دنيای تو برگردم

 

هنوزم ميشه عاشق بود

تو باشی كار سختی نيست

 

بدون مزر با من باش

اگرچه ديگه وقتی نيست

 

نبينم اين دم رفتن

تو چشمات غصه ميشينه 

همه اشكاتو ميبوسم

ميدونم قسمتم اينه

جمعه 16 دی 1390برچسب:شايد اين آخرين باره,

  توسط مردبارانی  |
 

فروغ فرخزاد

 

می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه ی خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه ی خویش

می برم تا ز تو دورش سازم

ز تو ای جلوه ی امید محال

می برم زنده به گورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد،می رقصد اشک

آه،بگذار که بگریزم من

از تو ای چشمه ی جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من

به خدا غنچه ی شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله ی آه شدم صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست

می روم،خنده به لب،خونین دل

می روم از دل من دست بردار

ای امید عبث بی حاصل

 

 

فروغ منم میام فروغ سعید هم میخواد از این شهر بره

جمعه 16 دی 1390برچسب:فروغ فرخزاد,

  توسط مردبارانی  |
 

مازیار فلاح

توکه میدونستی قلبم بی تو لحظه هاش عذابه

تو که میدونستی حالم، بی تو داغونه خرابه

پس چرا گذاشتی رفتی مگه مهربون نبودم؟

راستی عاشقت نبودم؟ مگه همزبون نبودم؟

تو که میدونستی اشکات واسه من شگون نداره

تو که میدونستی قلبم وقتی همزبون نداره

یه روزم دووم نداره به خدا دووم نداره

دیگه کاری اون به کار دل دیگرون نداره

جمعه 16 دی 1390برچسب:مازیار فلاح(توکه میدونستی قلبم بی تو لحظه هاش عذابه),

  توسط مردبارانی  |
 

مازیاز فلاح

 

 

 

 

 مثه قایقی خسته تو دریا

 

مثه دیدن تو توی رویا

 

مثه تیک تیک خسته

 

ساعت مثه قصه تلخ صداقت

 

مثه شب مثه گل توی گلدون

 

مثه تصویر ماه توی بارون

 

مثه گریه تلخ دیوونه دیگه چیزی ازم نمیمونه

 

مثه لحظه بارونو پاییز

 

مثه چشمای خسته لبریز

 

مثه اشکای ریخته رو گونه دیگه چیزی ازم نمیمونه

 

مثه بارونو ابربهاره

 

مثه لحظه خواب ستاره تورو دوست دارم...

 

مثه خاطره های پریده دو نگاه بهم نرسیده

 

مثه شاعرو عشقو رفاقت مثه حس غریب نجابت

 

مثه پرسه و گریه و خوندن همه خاطره هاتو سوزوندن

 

مثه اشکای خوابه شبونه دیگه چیزی ازم نمیمونه

 

مثه لحظه بارونو پاییز

 

مثه چشمای خسته لبریز

 

مثه اشکای ریخته رو گونه دیگه چیزی ازم نمیمونه

 

مثه بارونو ابربهاره

 

مثه لحظه خواب ستاره تورو دوست دارم ... تورو دوست دارم لبالب ...

جمعه 16 دی 1390برچسب:مازیاز فلاح,

  توسط مردبارانی  |
 

آخه دل من(محسن یگانه)

آخه دل من

توی آینه خودتو ببین چه زود به زود


توی جوونی غصه اومد سراغت پیرت کنه

نذار که تو اوج جوونی غبارغم

بشینه رو دلت یهو پیرو زمین گیرت کنه

منتظرش نباش دیگه او تنها نیست

تا آخر عمرت اگه تنها باشی اون نمیاد

خودش می گفت یه روزی میذاره میره

خودش میگفت یه روز خاطره هاتو می بره از یاد

آخه دل من دل ساده ی من

تاکی میخوای خیره بمونی به عکس روی دیوار

آخه دل من دل دیوونه ی من

دیدی اونم تنهات گذاشت بعد یه عمر آزگار

آخه دل من دل دیوونه ی من

تاکی میخوای خیره بمونی به عکس روی دیوار

دیدی اونم رفت اونم تنهات گذاشت رفت

تو موندی و بی کسی و یه عمر خاطره پیشت

دیگه نمیاد دیگه پیشت نمیاد

از اوچی موند برات به جز یه قاب عکس روبروت

آخه دل من دل دیوونه ی من

تاکی میخوای خیره بمونی به عکس روی دیوار

تا کی میخوای بشینی به پاش بسوزی

تا کی میخوای بشینی چشم به در بدوزی

در پی پیدا کردن کسی برو

که فقط واسه ی خودت بخواد تورو

آخه دل من دل ساده ی من

تاکی میخوای خیره بمونی به عکس روی دیوار

آخه دل من دل دیوونه ی من

دیدی اونم تنهات گذاشت بعد یه عمر آزگار

آخه دل من دل دیوونه ی من

تاکی میخوای خیره بمونی به عکس روی دیوار

دیدی اونم رفت اونم تنهات گذاشت رفت

تو موندی و بی کسی و یه عمر خاطره پیشت

دیگه نمیاد دیگه پیشت نمیاد

از اوچی موند برات به جز یه قاب عکس روبروت

آخه دل من دل دیوونه ی من

تاکی میخوای خیره بمونی به عکس روی دیوار

جمعه 16 دی 1390برچسب:آخه دل من(محسن یگانه),

  توسط مردبارانی  |
 

قول ميدم وقتي که نيستي عکستو بغل نگيرم


مي دونم ... مي دونم بر نمي گردي


قول ميدم وقتي که نيستي عکستو بغل نگيرم


قول ميدم روزي هزار بار واسه ي اشکات نميرم

قول ميدم وقتي که نيستي پاي عشق تو نسوزم

قول ميدم در انتظارت چشمامو به در ندوزم

ميدوني که خيلي خستم ميدوني دلم گرفته

ميدوني دوريت عذابه ميدوني گريم گرفته

ميدونم بر نمي گردي ميدونم رفتي که رفتي

دروغ بود هرچي ميگفتي ميدونم ...

هميشه تو مهربوني واسه اين قلب شکسته

واسه اين حس غريبم که فقط دل به تو بسته

بيا برگرد اگه قلبم تو رو از خونه نرونده

ديگه از آخر قصه حتا يک لحظه نمونده

حتا يک لحظه نمونده...

 

جمعه 16 دی 1390برچسب:عاشقانه های خسته,

  توسط مردبارانی  |
 

يادته کنار دريا


يادته کنار دريا


روي ماسه هاي ساحل


گفتي که هرگز تو از من


نميشي يه لحضه غافل


دوتا قلب عاشقونه

 


روي ماسه ها کشيدي


گفتي تار موي من رو


به همه دنيا نميدي


به همه دنيا نميدي


نه مگه تو نگفته بودي


واسه تو رفيق راهم


ما چه نقشه ها کشيديم


واسه فرداهاي با هم


تو ميگفتي که بمونيم


پاک و بي ريا و ساده


دستاي هم و بگيريم توي پيچ و خم جاده


اما افسوس اب دريا


قلبها رو از هم جدا کرد


دل سنگ آبي آب لبامون و بي صدا کرد


توي چشم به هم زدن برد


آب دريا خاطراتم


حالا يک دل واسه من موند


که اونم مونده تو ماتم


بميرم اون دم آخر


چي به روز عشقم اومد


هي نگاش به من ميوفتاد و


کاري از من بر نيومد


ميديدم که لاي موجا


دنبال دستام ميگرده


با غم و گريه و زاري


مگه عشقم بر ميگرده


مگه عشقم بر ميگرده


خون بهاش و من نميخوام


عشقم و داري ميگيري


دريا و ساحل سنگت


اي خدا کنه بميري


ميدونم که لاي موجا


دنبال دستام ميگردي


اي خدا خودت نگاه کن


دريا با دلم چه کرده


اما افسوس اب دريا


قلبها رو از هم جدا کرد


دل سنگ آبي آب


لبامونو بي صدا کرد


توي چشم به هم زدن برد


آب دريا خاطراتم


حالا يه دل واسه من موند


که اونم مونده تو ماتم

 

از لب دريا و ساحل

هرکي يه خاطره داره


آخه دست خيلي ها روتوي دست هم ميذاره
دريا حرفي دارم اما


واسه ي گلايه ديره


از خدا ميخوام که هيچ وقت


عشقتو از ات نگيره


اما نارفيقي کردي


کردي عشقمو نشونه


باشه اشکالي نداره


ما خدامون مهربونه

جمعه 16 دی 1390برچسب:يادته کنار دريا,

  توسط مردبارانی  |
 

بارانکده

یک شنبه 11 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

مجید خراطها(خدا کاری بکن)

خدا کاری بکن

دارم از غصه می میرم خدا کاری بکن این بار

که دستای ظریفش رو تو دستام حس کنم یکبار

خدا کاری بکن این بار خدای مهربون من

زبونم بند اومد ای وای کجا رفت هم زبون من

خدا کاری بکن مردم خدا اونم دلش تنگه

اگه میگه مهم نیستم با حسش داره می جنگه

اگه میگه تو فکرم نیست می خواد بیشتر پیشش باشم
 
درسته اون ولم کرده دلیل اشک چشماشم

خدا کاری بکن اون رفت ازت می خوام که برگرده

این بار قدرش رو می دونم اگر چه اون ولم کرده

خدا بگو که برگرده .................

خدا کاری بکن زود باش خدا اون دیگه تنها نیست

خدا بهش بگو مردم چرا عین خیالش نیست

خدای مهربون من دلت میاد که تنها شم

بره عشقم تک و تنها تا کی دلواپسش باشم

خدا کاری بکن زود باش خدا صبرم همین قدر بود

بگو حرفاشو بخشیدم بگو گنجایشم کم بود

بگو تقصیر من بوده بگو حق داره می دونم

بگو به فکر جبرانه بگو قدرشو می دونم

بگو دیگه دیگه غرورش مرد می خواد پیش تو برگرده

بگو سختی این روزا اونو از راه به در کرده

خجالت می کشم از اون بگو چیزی نگه و من

خدا پا درمیونی کن شاید از من خوشش اومد
 

 

پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:متن آهنگ های مجید خراطها ,

  توسط مردبارانی  |
 

مجید خراطها

با کی صحبت میکنی

چند روزه توی اتاقم دارم از دوریت می میرم


دل من هواتو کرده هی شمارتو می گیرم


اگه برداری میفهمی کی پشت خط چشم به راته


اونی که خودت رومیخواست حالاراضی به صداته


انقدر میگیرمت شاید که برداری یه روز


تو که از حال خراب من خبر داری هنوز


نگو از یاد تو رفتم آخه قلبم بی گناهه


لااقل یه لحظه بردار بگو اصلا اشتباهه


زود قضاوت کردی اما مثل خونی تو رگم


کلی حرف آماده کردم اگه برداری بگم


این همه می گیرمت خوب چرا قطع می کنی


پشت خط موندم دوباره با کی صحبت می کنی ؟


انقدر میگیرمت شاید که برداری یه روز


تو که از حال خراب من خبر داری هنوز


نگو از یاد تو رفتم آخه قلبم بی گناهه


لااقل یه لحظه بردار بگو اصلا اشتباهه ...

 

پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:متن شعرهای مجید,

  توسط مردبارانی  |
 

قلب یخی

وقتی زندگیت شده یه زندون


وقتی دلگیری از این و از اون


وقتی روزگار نا روزگاره


وقتی روبروت تنها دیواره


وقتی تنهاییت قد یه دنیاست


وقتی خوشبختی برات یه رویاست


وقتی بودنت درد و تکراره


از در و دیوار برات میباره


تو تنها نیستی یکی باهاته


یکی که برق توی چشاته


نمیشه عقربه ها رو به عقب برگردوند


نمیشه که قصه زندگی رو از سر خوند


زندگی درست مثل یه جاده یک طرفست


یهو میبینی نداری دیگه راه پیش و پس


چشماتو نبند روی زندگی


آخرش باید حرفاتو بگی


نذار روزگار برنده باشه


نذار که سفرت شرمنده باشه


نمیشه برگشت به اول راه


دنیا رنگیه نه سفیدو سیاه


وقتی که زخماتو میشماری


وقتی که به هیچکس امید نداری


یکی با تو هست تو تنها نیستی


تنها آدم تو دنیا نیستی


نمیشه عقربه ها رو به عقب برگردوند


نمیشه که قصه زندگی رو از سر خوند

زندگی درست مثل یه جاده یک طرفست


یهو میبینی نداری دیگه راه پیش و پس

پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:متن آهنگ قلب یخی,

  توسط مردبارانی  |
 

دیگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرم

دیگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرم

جدایی سهم دستامه که دستاتو نمی گیرم

تو این بارون تنهایی دارم میرم خداحافظ

شده این قصه تقدیرم چه دلگیرم خداحافظ

دیگه دیره واسه موندن دارم از پیش تو میرم

جدایی سهم دستامه که دستاتو نمی گیرم

دیگه دیره دارم میرم چقد این لحظه ها سخته

جدایی از تو کابوسه شبیه مرگ بی وقته

دارم تو ساحل چشمات دیگه آهسته گم میشم

برام جایی تو دنیا نیست تو اوج قصه گم میشم

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

چی بگم که هق هقت بند باید

خدا وصییته منو گوش بده


ناممو بخون

شاید دیگه من نبآشم

مواظب عشقم بمون

میسپرمش بهت میرم

تمومه تآرو پودمو

یه وقت نیآد برنجونیش

کسل کنی وجودمو

خدا یه وقت کسی نیآد

به قلبه سآده آشو

کسی نیآد تو زندگیش

بشینه زیره سآیشو

بهش بگه دوسش دارم

خیلی بده زمونه آمون

خدا سپردمش بهت

مواظب عشقم بمون

فردا قراره منو تو

از هم دیگه جدا بشیم

فردا قرار همدمه

گریه بی صدا بشیم

تو کوچه های بی کسی

نیستی و پرسه میزدم

آی آدما نگاه کنین

قریب شهر تو منم

یادش بخیر

منو تو

یه قلبه پاك و بی دروغ

حالا چی شد عوض شدی

دلت کجاست سنگ صبور

من تو رو عاشق میکنم

هر جور شده

حتی به زور

کی می خواد

فردا تو رو از من بگیره

كاش اونم دلی داشت که

اتیش بگیره

ما باید فردا رو از دنیا بگیریم

ما اگه از هم جدا بشیم میمیریم

ما باید قدره این روزهارو بدونیم

وای اگه فردا بیاد تنها میمونیم

خدا شاید این عشقی که

من میگم رو تو بشناسی

عزیزترین کسم اونه

خیلی دوسش دارم

راستی یادم نره بهت بگم

عزیزترینه ما اون

خودم مهم نیست

اما اون

نذارین تنها بمونه

بمیرم واسه هق هقش

گریه چقدر بهش میاد

وقتی که حرصش می گیره

میگه از من بدش میاد

اما وقتی آروم میشه

میبینه من بغضم گرفته

همین دیوونه بازیهاش

از اول چشممو گرفته

حالا که دیگه مجبوریم

با هم دیگه وداع کنیم

بیا به یاد اون روزا

همدیگرو دعا کنیم

یه وقت دیدی دعا گرفت

خدا نذاشت جدا بشیم

ای وای داره فردا میاد

باید دست به دعا بشیم

با قلب پاکت از خدا

بخواه منو صبرم بده

هنوز نرفتی از پیشم

دوریت داره زجرم میده

کی می خواد فردا تو رو

از من بگیره

كاش اونم دلی داشت که

آتیش بگیره

عزیزم یادت نره

دنیا دو روزه

نمیخوام فردا دلت

واسم بسوزه

ای خدا حتی اگه

دوستم نداره تو میتونی

نذاری تنهام بذاره

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:گریه نکن,

  توسط مردبارانی  |
 

خداحافظ همین حالا

خداحافظ همين حالا،

همين حالا که من تنهام خداحافظ

 به شرطی که بفهمی تر شده چشمام خداحافظ

کمی غمگين، به ياد اون همه ترديد

 به ياد آسمونی که منو از چشم تو ميديد

 اگه گفتم خداحافظ نه اينکه رفتنت ساده اس

 نه اينکه ميشه باور کرد دوباره آخر جاده اس

 خداحافظ واسه اينکه نبندی دل به رؤيا ها

 بدونی بی تو و با تو، همينه رسم اين دنيا

خداحافظ خداحافظ همين حالا خداحافظ

 


 

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

وحدس میزنم شبی مرا جواب میکنی

 

 

 

 

 

وحدس میزنم شبی مرا جواب میکنی

 

 

 

و قصر کوچک دل مرا خراب می کنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه می کنم

و تو به نام دیگری مرا خطاب میکنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می کنی

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام

تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت

که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

 

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

بازم مریم حیدر زاده

کاش ميشد سرزمين عشق را

در ميان گام ها تقسيم کرد

کاش ميشد با نگاه شاپرک

عشق را بر آسمان تفهيم کرد

کاش ميشد با دو چشم عاطفه

قلب سرد آسمان را ناز کرد

کاش ميشد با پري از برگ ياس

تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

کاش ميشد با نسيم شامگاه

برگ زرد ياس ها را رنگ کرد

کاش ميشد با خزان قلب ها

مثل دشمن عاشقانه جنگ کرد

کاش ميشد در سکوت دشت شب

ناله ي غمگين باران را شنيد

بعد دست قطره هايش را گرفت

تا بهار آرزوها پر کشيد

کاش ميشد مثل يک حس لطيف

لا به لاي آسمان پرنور شد

کاش ميشد چادر شب را کشيد

از نقاب شوم ظلمت دور شد

کاش ميشد از ميان ژاله ها

جرعه اي از مهرباني را چشيد

در جواب خوب ها جان هديه داد

سختي و نامهرباني را نديد

کاش ميشد با محبت خانه ساخت

يک اطاقش را به مرواريد داد

کاش ميشد آسمان مهر را

خانه کرد و به گل خورشيد داد

کاش ميشد بر تمام مردمان

پيشوند نام انسان را گذاشت

کاش ميشد که دلي را شاد کرد

بر لب خشکيده اي يک غنچه کاشت

کاش ميشد در ستاره غرق شد

در نگاهش عاشقانه تاب خورد

کاش ميشد مثل قوهاي سپيد

از لب درياي مهرش آب خورد

کاش ميشد جاي اشعار بلند

بيت ها را ساده و زيبا کنم

کاش ميشد برگ برگ بيت را

سرخ تر از واژه رويا کنم

کاش ميشد با کلامي سرخ و سبز

يک دل غم ديده را تسکين دهم

کاش ميشد در طلوع ياس ها

به صنوبر يک سبد نسرين دهم

کاش ميشد با تمام حرف ها

يک دريچه به صفا را وا  کنم

کاش ميشد در نهايت راه عشق

آن گل گم گشته را پيدا کنم

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

بارانکده

سلام دوستان اگه خواستید متنی به کسی تقدیم کنید

من میتونم برای جملتون یک صفحه طراحی کنم.

برای دل خودم

سه شنبه 6 دی 1390برچسب:طراحی با فتوشاپ,

  توسط مردبارانی  |
 

وقتی برا ی حرف زدن ملالی نیست

 

سه شنبه 6 دی 1390برچسب:ساقی وشراب آتشین,

  توسط مردبارانی  |
 

آغوش غریبه

شنبه 3 دی 1390برچسب:آغوش غریبه,

  توسط مردبارانی  |
 

ديوونتم ميبيني


فرشته زميني ديوونتم ميبيني


نامه برات نوشتم رو برگاي گل ياس

چرا من اينجا موندم اما دل تو اونجاس

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

نامه برات نوشتم رو گلاي بنفشه

عشق تو عين ياقوت سرخه و مي درخشه

نامه برات نوشتم روي گلاي لاله

راستي که داشتن تو براي من محاله

غصه هامو نوشتم روي گلاي پونه

هرچي بگي ميگم چشم ساده و بي بهونه

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

گريه هامو نوشتم رو قطره هاي شبنم

ببين چه بد ميگذره بي تو به قلب مريم

واسه تو عاشقونه رو آسمون نوشتم

کارم گذشته از عشق من از جنون نوشتم

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

نبودي زندگيمو تلخ و سياه کشيدم

تو رو همونجور که هست شبيه ماه کشيدم

با ترن سرنوشت پشت سرت دويدم

دور بودي خيلي اما آخر بهت رسيدم

گفتي اگه عاشقي همه بايد بدونن

تو نگي ? از تو چشمات فکر تو رو بخونن

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

گفتي تمام دنيا بايد خبردار بشن

حتي اونا که مردن دوباره بيدار بشن

بندا رو پاره کردم ديوارا رو شکستم

از درياها گذشتم کنار تو نشستم

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

دور چشاي نازت مات و ديوونه گشتم

از هرچي که عزيز بود به خاطرت گذشتم

عقلو دادم به دريا عاشقيشو دزديدم

ترس و فراري دادم نفس هاتو بوسيدم

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

واسه حيات قلبت درخت بيد آوردم

تا تو بياي دنبالم اسب سفيد آوردم

روياهامو آوردم با طعم عشق پاييز

با تو ديگه بهشته ? نه تلخه نه غم انگيز

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

آرزوهامو چيدم ? از رو درخت سبيم

کنار تو که باشم ? نه خستم نه غريبم

خاطره هاتو آروم لاي حرير پيچيدم

خدام اگه بخوادت تو رو بهش نميدم

سمفوني صداتو چيدم کنار بارون

بارون ديگه نباريد گم شد تو لحظه هامون

صداي ابريشمت جادوي رنگ و نوره

قصر قشنگ چشمات مرمريه ? بلوره

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

ترانه هام تموم شد ? چيکار کنم عزيزم

قلبمو دادم به تو پس چي به پات بريزم

چشماتو وا کن گلم زندگيمو آوردم

براي اولين بار با داشتن تو بردم

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

نگين انگشتر آسمون بلندي

عشق ترانه هامو يه وقتا مي پسندي

قصه ديوونگيم به کهکشون ميرسه

کار من از دست تو به يه جنون ميرسه

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

سفيدي شوق برف ? اوج رو قله هايي

من اينجا پيش تو ام تو هم بگو کجايي

ماه نگات بتابه چشمامو وا مي کنم

فقط واسه من بخون دارم نگا ميکنم

عين صليب و معبد عزيزي و مقدس

اسم تو رو آوردن مشکله اما ساده س

واسه به تو رسيدن يکي شد آسون و سخت

وقتي تو مال من شي دنيا داره يه خوشبخت

فرشته زميني ديوونتم ميبيني

جمعه 2 دی 1390برچسب: ديوونتم ميبيني ,

  توسط مردبارانی  |
 

مرد بارانی

 

جمعه 2 دی 1390برچسب:تنهایی سخته نه مردبارانی؟,

  توسط مردبارانی  |
 

برای مینای نازم(ترپچه میگه:)

گـــل مینا گــل مینا، ای گــل همیشـــه نازم


 

تـو مثه خـدا میمونی واسـه قلب پــــر نیازم


 

رو تنت تن پوش عشقه منو میکشی همیشه


 

آرزومه مــال مــن شی نگو نه نــگو نمیشه


 

تـــو غزل بانوی عشقی تو یه حس عاشقانه


 

شوق شب بـو ها رو داری وقت گفتن ترانه


 

تو همون ترانه هستی که همیشه می سرودم


 

مثل رازقی قشنگی... ای تمـوم تار و پــودم


 

شبی اومدی به خوابم، واسه من ترانه خوندی


 

دستهـــای منو گرفتی، منو تــا خدا رســوندی


 

اون نـگاه بی گناهت منو مهمــون خــدا کرد


 

آبــی چشمهای نازت منو از خــودم جدا کرد


 

گـــل مینا گـــل مینـا، ای گـــل همیشه نازم


 

تـو مثه خــدا میمونـی واســه قلب پـر نیازم

جمعه 2 دی 1390برچسب:مینا,

  توسط مردبارانی  |
 

مرد بارانی میگه:

به نام هستی بخش باران به نام کسی که غم را برای دوست داشتن آفرید

 

یک مطلبی تو بک بلاگی خوندم یکی از آدما

بد جوری دلش از زمینو زمان گرفته بود

و بد جور با خدا کل انداخته بود

یاد دورانی افتادم که بزرگ بودم ولی بچگیم حد نداشت

تمام دنیارو ابروهای پیوسته یکی میدیدم

با همان ابروها زندگی میکردمو

هر روز با خدا سر این همه قشنگی جنگ داشتم

تا آخر با همان پیوستگی سوختمو

حتی باد واسه بردنه خاکسترم نیامد،

مردم تو تنهایی حتی بارونی که میپرستمش یک بارم به خاطرم نیامد

گذشتو دیدم هیچکی برام نمونده،نه چرا خدا مونده بود.

دیدم تنهام گفتم بزار به خدا بگم منو ببخشه

هنوز حرف نزده بارون اومدو از خاکسترم دوباره سبز شدم

حالا شدم مرد بارانی

یکی که هیچ ابرویی دیگه اسیرش نمیکنه.

تازه به بارون میگم نیاد زمین جای قشنگی نیست

جمعه 2 دی 1390برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

(حمید مصدق)

شبی آرام چون دریا بی جنبش


سکون ساکت سنگین سرد شب


مرا در قعر این گرداب بی پایاب می گیرد


دو چشم خسته ام را خواب می گیرد


من ...


اما دیگر از هر خواب بیزارم …


(حمید مصدق)

جمعه 2 دی 1390برچسب:(حمید مصدق),

  توسط مردبارانی  |
 

و حدس می زنم شبی مرا جواب می کنی

 

 

 

وحدس میزنم شبی مرا جواب میکنی

 

 

و قصر کوچک دل مرا خراب می کنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه می کنم

و تو به نام دیگری مرا خطاب میکنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می کنی

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام

تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت

که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

جمعه 2 دی 1390برچسب:و حدس می زنم شبی مرا جواب می کنی ,

  توسط مردبارانی  |
 

یک مشت احساسات

شب خورشید خانوم رفته،هوا تاریکه تاریکه

 خودت دوری صدات اما چقد شفاف

و نزدیکه یک سلام پررنگ

و چند نقطه چین به علامت چند سوال کم رنگ

که وقتی می آیی می روند

و هروقت می روی دوباره برمی گردند

و یک دقیقه سکوت به احترام تمام لحظه هایی که رفتند تا بمانند

جمعه 2 دی 1390برچسب:یک مشت احساست,

  توسط مردبارانی  |
 

اشک اگر نبود مرد بارانی میمرد

 

 

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود

 که کنار دستم نشسته بود واون منو "داداشی" صدا می کرد .


به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم

و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه .

اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .

آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست .

من جزومو بهش دادم .بهم گفت:"متشکرم".

میخوامبهش بگم ، میخوام که بدونه ،

من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما...

من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .


تلفن زنگ زد .خودشبود . گریه می کرد.

دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که

برم پیشش. نمیخواست تنها باشه.

من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشستهبودم.

تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود.

آرزو میکردم که عشقش متعلقبه من باشه.

بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس ،

خواست بره کهبخوابه ، به من نگاه کرد

و گفت :"متشکرم " .


روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد.

گفت :"قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد


من با کسی قرار نداشتم.

ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانیهیچکدوممون برای

مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ،

درست مثل یه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به

جشن رفتیم. جشن به پایان رسید .

من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام

هوش و حواسم به اون لبخندزیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود.

آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ،

اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت

:"متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم " .


یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال ...

قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز

فارغ التحصیلی فرا رسید ،

من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه

رفته بود تا مدرکش روبگیره.

میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی

نمی کرد ، ومن اینو میدونستم ،

قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس

وکلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت

و سرش رو روی شونه منگذاشت و

آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.


میخوام بهش بگم ،میخوام که بدونه ،

من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما...

منخیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .


نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ،

اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که

"بله" رو گفت ووارد زندگی جدیدی شد.

با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که

عشقشمتعلق به من باشه.

اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اماقبل از

اینکه بره رو به من کرد و گفت " تو اومدی ؟ متشکرم"


سالهای خیلیزیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم

که دختری که من رو داداشی خودش

میدونستتوی اون خوابیده ،

فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر

خاطراتش رو میخونه ، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته.

این چیزیهست که اوننوشته بود :


"
تمام توجهم به اون بود.

آرزو میکردم که عشقش برای من باشه.

اما اون توجهی به این

موضوع نداشت و من اینو میدونستم.

 منمیخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام

فقط برای من یه داداشی باشه.

من عاشقش هستم.

اما .... من خجالتی ام ... نمی‌دونم ... همیشه

آرزوداشتم که به من بگه دوستم داره. ....


ای کاش این کار رو کرده بودم ...

 

جمعه 2 دی 1390برچسب:اشک اگه نبود باید چیکار میکرد تنهاترین,

  توسط مردبارانی  |
 

مریم حیدر زاده

لحظه ی به تو رسیدن یه تولد دوبارس

 

شهر چشم تو رو داشتن یه غروب پر ستارس

خواستن دستای گرمت مث ماجرا می مونه

برق الماسای چشمت مث کیمیا می مونه

اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگ تازه

اسم من کنار اسمت

اسم من کنار اسمت قصر خوشبختی میسازه

تو رو هر کی داشته میره تا قله خورشید

با تو میشه غصه ها رو به زلال چشمه بخشید

زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد
 
‎میشه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد
 
با تو غم رنگی نداره زندگی شهر فرنگه
 
از تو قلعه ی نگاهت رنگ غصه ام قشنگه
 
از تو قلعه ی نگاهت رنگ غصه ام قشنگه
 
سهم هرکسی که باشی خوش به حال روزگارش
 
پاییز و زمستوناشم میشه هم رنگ بهارش
 
شعله ی آتیش چشمات یه چراغونی زیباس
 
لحظه ی به تو رسیدن بهترین لحظه دنیاس
 
 با یه لبخند طلاییت همه ی زمین می لرزه
 
آرزوی تو رو داشتن به هزار ونیا می ارزه
 
 روی انگشتر شعرم قیمتی ترین نگینی
 
دوست دارم واسه همیشه روی چشم من بشینی
 
میشه تو هوای پاکت تا سحر نفس نفس زد
 
تا تو باشی میشه آسون چهره ی آفتابو پس زد

جمعه 2 دی 1390برچسب:مریم حیدر زاده,

  توسط مردبارانی  |
 

اونی که کنارته

 

اگه اون که کنارته ، تو رو بيشتر از من مي خواد

اگه با همون راحتي ، اگه باهات راه مياد

اگه روزگار بد ، تو رو ازم گرفته
...
اگه خاطرات خوبمون ، از خاطرم نرفته

خوشبختيت آرزومه ، حتي با من نباشي

حتي از خاطره هامون جدا شي

خوشبختيت آرزومه ، حتي با من نباشي

حتي از خاطره هامون جدا شي

از همون روزاي اول ميدونستم نمي موني

ميدونستم نميتوني عشقو تو چشام بخوني

از همون روزاي اول دل تو با ديگري بود

کاش هميشه پات بمونه اون که عشق بهتري بود

خوشبختيت آرزومه ، حتي با من نباشي

حتي از خاطره هامون جدا شي

خوشبختيت آرزومه ، حتي با من نباشي

حتي از خاطره هامون جدا شي

جمعه 2 دی 1390برچسب:اونی که کنارته,

  توسط مردبارانی  |
 

 



نیا باران زمین جای قشنگی نیست.... من از اهل زمینم خوب میدانم که اینجا قدر مردم را به جو اندازه میگیرند نیا باران زمین جای قشنگی نیست.... در اینجا گل در عقد زمبور است ولی در سر سودای بلبل دارد. نیا باران رمین جای قشنگی نیست..... نیا
marde_barani0000@yahoo.com


 

 

 مست عالم
 یک دنیا غریبم
 یه وقتایی هست...
 ﻓَﺮﻗﮯ ﻧَﺪﺍﺭَﺩ ﺯِﻧﺪِﮔﮯ ﺑﺎ ﻣَﺮﮒ
 حاضری برام زندگی کنی؟
 مرا ببوس
 با ما در کانال بارانکده همراه باشید،منتظر شما هستیم
 پشت این چهـره ی آرام
 باران تویی
 سه تا دیونه
 سایه سفید
 توروخدا
 یکی بود
 بـا خودم اتمـــــــام حُجــَــت مــی کنم
 باران
 آخرین آرزو
 میترسم تنهاشم
 تو بارون که رفتی
 بی خــــــــــیال قلبی که
 متن عاشقانه
 سیاوش
 تو رفتی
 ارزشش رو نداشت
 تو بی من
 عاشقانه
 اسمس
 عاشقانه
 باران
 غمگین
 شروع
 جملات غمگین
 عطر تنت
 باران زده
 مطالب بارانکده
 مطالب بارانکده
 بارانکده
 فلانی
 بارانکده(1)
 سارا
 تنهایی

 

بهمن 1395
مرداد 1395
تير 1395
تير 1394
آبان 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390

 

مردبارانی

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بارانکده و آدرس barankd.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





بارانکده(میهن بلاگ)
باران گرافیک
گالری عکس رویایی
پروانه ها
نور عشق
دختر بارانی
سپنتا
♥کلبه♥
عاشق تنها
زندگی عشقی
ناگفته ها(داداش آرش)
هیچکس همراه نیست(تنهای اول)
اشعار عاشقانه
دختر از جنس بارون
☂شب بارانی☂
زیر باران
دل شکسته
حرفهایی برای نگفتن
دنیای بازی های من
اگر تنهاترین تنها شوم بازهم خداهست
کلبه تنهایی من
دختری از جنس باران
بهار
مردبارانی
بارونو
دنياي فهيمه
♂ ♣ عاشــقانه ها ♠ ♀
یخ فروش جهنم
♣*♣*♣دل نوشته هاي تنهاترين عاشق دنيا♣*♣*♣
ღ بـهـتـریـن شـعـرهــایی که خــونـدم ღ
مـحـمـد جـــــان دوسـتـت دارم
***love forever***
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
ماهنامه پرنیان
آسمان آبی
عكس ناياب رپرها
ترنم باران
مردبارانی
بارانکده
مردبارانی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

Rain 24
نم نم بارون
یادم تورا فراموش
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

 

RSS 2.0

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 691
تعداد نظرات : 205
تعداد آنلاین : 1

Alternative content